عباس پورش همداني
نام پدر : حاجي محمد
دانشگاه : علامه طباطبايي تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : اقتصاد
مكان تولد : همدان (همدان)
تاريخ تولد : 1335/6/10
تاريخ شهادت : 1367/2/22
سمت : فرمانده گردان الغدير جهادسازندگي
مكان شهادت : سوسنگرد
عمليات : پدافندي
دلنوشته شهید عباس پورش همدانی درمورد مادر
تاريخ : 1365/11/26

" به مادر عزیزتر از همه دنیا برای من "

الان ساعت 9 شب روز سه شنبه 25 بهمن ماه است، یک یا دو دقیقه بیشتر نگذشته که سعید داداشم از همدان زنگ زد و از قول مادرم حال مرا پرسید، سعید گفت: که چون طی چند روز گذشته چند نقطه تهران بمب باران شده مادر خیلی ناراحت است و من آمدم تلفن کنم که خیال او راحت شود، بعد از اتمام تلفن با خود گفتم تا آنجایی که دل و قلمم یاری می کند و آنچه درددل راجع به مادرم هست بر روی کاغذ بیاورم.

راستش بعضی وقت ها که به مادرم فکر می کنم او را بسیار تنها و غریب و مظلوم و خودم را بسیار علاقه مند و عاشق به او می بینم. دلم می خواهد همیشه در همه لحظات عمرم در کنار او باشم و خدمتش را بکنم، دلم می خواهد صورتم را به صورتش بچسبانم و هیچ وقت جدا نکنم، دلم می خواهد دائم او را ببوسم، دلم می خواهد هیچ وقت از او جدا نشوم، الان که به اینجا رسیدم دلم پر از شوق دیدارش است و گلویم کم کم گیر می کند، اما اشک هایم که در چشمانم جمع شده یکباره بر روی گونه ها می غلطند و یکی پس از دیگری پایین می آید.

پروردگارا " چگونه تورا سپاس بگويم که بهترین ها را در این دنیا به من دادی و از هیچ یک از بهترین ها از من دریغ ننمودی، و از آنجا که بهترین مادر دنیایی من" این جمله را با تمام وجود می گویم: بارها درباره آن فکر کرده ام و او را با مادرهای که دیده ام و اوصافشان را شنیده ام، مقایسه کرده ام " اما هرگز هیچ یک را به بزرگی و عظمت او نیافته ام.

همین دو سال پیش، هم کارهای ساختمانی خانه مان را از خراب کردن تا گرفتن نقشه پروانه، وام و تا بردن و آوردن کارگر و بنا و خریدن مصالح و وسایل و بدون استثنا همه چیز را خودش تهیه می کرد، می خرید و می آورد به قول خودش می گفت،با ماشین ماسه می آمدم خالی می کردم و می رفتم با ماشین آجر می آمدم، اینجا را که می نویسم مجسم می کنم که چادر سر می کرد و توی خیابان ها و کوچه ها و بازار رفت و آمد می کرد، با این که کلیه هایش چرک کرده بود چند تا ناراحتی دیگر داشت، پاهایش درد می کرد و ... بی اختیار دلم پر از درد می شود و اشک هایم شروع به باریدن می کند، نمی دان از کارش از زمانی که خودش تعریف می کند، که دختر پوده و قالی بافی می کرده و جهازش را خودش تهیه کرده، تا زمانی که من به یاد دارم و همین حالا که بعضی وقت ها الان هم من از شدت که دلم برایش می سوزد " به او می گویم تو اصلا مریض کار هستی ول کن بابا هیچی نمانده، اما باز ول می کند، راجب کارش که نمی توانم چقدر بنویسیم. فقط همین قدر می دانم و هر چه بیشتر بنویسم، کمتر نوشته ام.

لذا، از مهربانیش بگویم حد ندارد، قلبش مملو از محبت و عشق به امت، خدا را، مردم را، فرزندانش را، همسایه ها را اینقدر دوست دارد که حساب ندارد، ما قبلا که خانه نداشتیم صاحبخانه هایمان هیچوقت حاضر نمی شدند از خانه شان برویم، بعد هم به همت او خانه دار شدیم و همسایه ای که می آوردیم دلش نمی خواست از خانه ما برود.

و خلاصه فکر نمی کنم از همه کسانی که تا به حال با او زندگی کرده یا را می شناسند یا آشنایی دور یا نزدیک دارند، کوچکترین ناراحتی از او داشته باشد، بلکه بر عکس همه به او علاقه مند و دوستش داشتند.

از بینش و معرفتش هر چند که سواد ظاهری ندارد اما همین قدر بگویم که من خود با این که چندین سال درس خوانده ام و تقریبا سنی از عمرم گذشته با این وجود وقتی حرف های او را کنار حرف های خودم می گذارم می بینم که او درست می گوید " نه در این مورد و چند مورد، بلکه در همه موارد، تا به حال هر چه گفته درست بوده و بعضی ها را که من فکر می کردم اشتباه بوده بعدا متوجه شدم که درست بوده است.

علاقه اش به اسلام، به امام به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و به حق می توان گفت یک مسلمان واقعی عاشق است، و خلاصه در قناعت و صبر در مصائب و سختی ها، کار و تلاش دوست داشتن و ایثار کردن، کمک به محتاجان، محبت و تربیت فرزندان و اداره کردن خانه معاشرت با مردم، در تنهایی، برای بسیاری از مردم الگو و نمونه است.

و اما تنهاییش مرا خیلی آزاد می دهد، از یک طرف دلم می خواهد همیشه در کنارش باشم از طرفی دیگر انجام مسئولیت های سنگین این امکان را از بین می برد، تنها برایش دعا می کنم و آرزو می کنم عاقبت کار مرا خداوند شهادت در راه خودش قرار دهدف تا با این بزرگ در دنیای دیگر بتوانم در کنارش بوده و خدمتش را بکنم.

خداوندا تو را به اولیاء و مقربانت قسم می دهم نعمت بزرگ شهادت در راهت را در کنار همه نعمت هایت که به من عنایت کرده ای " عنایت فرما " تا شاید بتوانم دینم را به شهداء گرانقدر انقلاب خونبار اسلامی با بدن پاره پاره و متلاشی و غلطان به خون ادا کنم و در بهشتی که وعده داده ای در جوار رحمت تو با اولیائت و مادر بزرگ عزیزم قرار بگیرم، خداوندا به امام امت صحت و سلامت کامل و طول عمر با عزت تا قیام منجی عالم (عج) و نیز سلامت و طول عمر مسئولین جمهوری اسلامی قدرت و تایید و به رزمندگان نصرت و شهدایمان ترفیع درجه و به اسیرانمان آزادی و به معلولینمان شفا و به جامعه مان روح تقوا و اطاعت محض از ولی فقیه و همچنین مقاومت و استقامت و به دشمنان ذلت و خواری عنایت فرما و به مادر بزرگ من سلامتی و توفیقات بیشتر و عاقبت نعمت های دنیا و عقبی را عنایت فرما.

65/11/26 – ساعت 10 شب سه شنبه

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.